موضوع آزاد

اینجا همه جور محتوا پیدا میشه

ماکی از خاندان زنین

ماکی:غذای افتضاح، اتاقای کوچیک، پراز پیرمرد‌هایی که اصلا نمیشناختمشون.. واقعا افتضاح بود!

یوتا از ماکی سان میپرسه چرا جادوگر جوجتسو شدی؟

جواب ماکی: چون آدم کینه‌ای هستم.میخام وقتی به عنوان یه جادوگر سطح1 که نمیتونه نفرین‌هارو ببینه برگشتم پیششون به گریه بیفتن و مثل سگ پشیمون بشن.

اونوقت خاندان زنین رو از درون نابود می‌کنم!

 

وقتی اعتماد،ارزش خودش رو داره؛داستانی از یک قصابی و یک مشتری

یک روز، اتفاقی کوچک ولی مهم،... چرا باید به حرف مشتری گوش بدیم ؟ این داستان رو حتما بخونید!

تصویر قصابی

چندسال پیش رفتم میوه‌فروشی‌های سمت میدون شهدا، اتفاقی از یک قصابی‌های نزدیک، یک سیرابی خریدم. توی بسته‌بندی بود، آوردم خونه بازش کردم و اونجا بود که دیدم نصفش خراب شده بوده، من هم دورانداختمش .

تقریبا یک ماه بعدش دوباره همون سمت رفتم، یکمی گوشت از همون قصابی خریدم. گوشتش خوب بود و مشکلی نداشت، وقتی داشت حساب می‌کرد، خیلی آروم بهش گفتم، دفعه پیش ازتون سیرابی خریدم و نصفش خراب بود.

قصاب گفت آوردیش! گفتم نه، انداختم دور.

بعد سریع پولش رو بهم برگردوند و گفت اگر دفعه بعد این‌طوری شد بیار بهم برگردون تاما به شرکتش پسش بدیم و بگیم گوشت مشکل داشته.

از اینکه در لحظه حتی به حرف مشتری شک نکرد و سریع پولش رو پس داد واقعا خشکم زده بود .از این که به حرفم اعتماد کرد واقعا خوش‌حال شده‌بودم، هنوزم که هنوزه توی ذهنم مونده.